وب سایت Worldometer آمار لحظه ای از وضعیت حال حاضر جهان رو نشون میده.
آمار های لحظه ای مث جمعیت دنیا، مرگ و میر امسال، روزنامه های منتشر شده امروز، دوچرخه های تولید شده و...
امروز میخایم یه نگاهی بکنیم و یه مقایسه ای بکنیم!
وب سایت Worldometer آمار لحظه ای از وضعیت حال حاضر جهان رو نشون میده.
آمار های لحظه ای مث جمعیت دنیا، مرگ و میر امسال، روزنامه های منتشر شده امروز، دوچرخه های تولید شده و...
امروز میخایم یه نگاهی بکنیم و یه مقایسه ای بکنیم!
با خودم که فکر می کنم، می بینم تمام اتفاقاتی که دور و بر ما میوفته، میتونست بهتر اتفاق بیوفته اگه آدم یه کار کوچیک رو انجام بده.
همه آدما میدونن اگه انجامش بدن و بهش اعتماد کنن، زندگی شون متحول میشه.
ولی تعداد کمی - حداقل اونچه که من میدونم و می بیبنم - انجامش میدن.
مگه چقدر ما مغرور، یا شایدم بی حال ایم (!)،
که نمیخایم یا نمیتونیم،
خدا رو ببینیم.
بعد چند روز با یه پیشنهاد اومدم!
سه چهار روز دیگه باید همه یا مدرسه باشن یا سر کار. پس تو این سه چهار روز، فیلم دیدن خیلی حال خواهد داد!
پیشنهادم اینه که فیلم « The age of adaline » رو ببینین؛ زبون اصلی با زیرنویس فارسی.
خودم دیدم خیلی لذت بردم!
خیلی از کسایی که ویندوز 10 رو نصب کردن با آپدیت اش مشکل دارن. همونجور که میدونین، ویندوز 10 بدون اجازه کاربر، آپدیت دانلود میکنه و نمیشه بصورت دستی اونو غیرفعال کرد. حالا من یه روش خیلی ساده براتون میگم که اگه این مشکلو دارین دیگه نداشته باشین!
غزل شماره 46 حافظ که چند بار توسط چند خواننده بازخوانی شده رو براتون گذاشتم.
فقط با ریتم بخونین! یعنی خیلی آروم اینجوری مثلا:«گل، در بَر و مِی، در کف و معشوق به کام است؛»
گل در بر و مِی در کف و معشوق به کام است / سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب / در مجلس ما ماهِ رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن / بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است / چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را / هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر / زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است / همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است / وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز / وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز / پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی / کایام گل و یاسمن و عید صیام است
امروز، بعد چند روز تلاش بالاخره بار زدن. لوازم التحریر هایی که واسه دانش آموزای مناطق محروم جمع شده بود؛ کسایی که نه تنها مدرسه ای به این امکانات ندارن بلکه خریدن دو تا دفتر و خودکار براشون سخته.
طرح « یا علی » خیریه دبیرستان علامه حلی، قبلا هم فعالیت داشته. مثلا توزیع اقلام ضروری تو ماه رمضان؛ کاری که واقعن بزرگ بود...
همونجور که براتون تعریف کردم، امروز هم براتون یکی دو خبر از سال ۱۲۶۹ و روزنامه وقایع اتفاقیه پیدا کردم.
زنگ ناهار، توی کتابخونه وزین (!) مدرسه مون داشتم درس میخوندم که چشمم افتاد به یه کتاب: آرشیو روزنامه وقایع اتفاقیه از شماره 1 تا ...
میدونستم که روزنامه وقایع اتفاقیه اولین روزنامه ایرانه که امیرکبیر اونو راه انداخته و خیلی قدیمیه؛ احتمالا هم مطالب باحالی توش پیدا میشه.
رفتم و برداشتمش. خیلی روش خاک داشت که به کمک لباس یکی از بچه ها، خاک هارو پس زدیم!
و شروع کردیم به گشت و گذار تو سال ۱۲۶۷.
هر چقد فکر میکنم ممارست میکنم نمیفهمم که چرا اروپایی ها انقد این پناهنده ها رو دوست دارن. درسته که پناهجوها هم آدمن و کمک به همنوع کلا کار خیلی خوبیه ولی آخه اینقد؟ تو یکی از همین کشورای عضو اتحادیه اروپا مردمش ریختن بیرون تظاهرات که چرا پناهنده هارو نمیذارین بیان تو کشورمون :|
حالا ما باشیم نژاد اون پناهنده های بنده خدا رو هم که 24 ساعته دارن واسمون کار میکنن ساختمون میسازن هم تبدیل به فحش میکنیم...